دلم نور می خواهد ...
یه جام هوای تازه ...
جوانی همیشه ریشش را با تیغ می تراشید .
وقتی علت این کار را از او پرسیدند گفت :
هزار جور آدم با هزاران خلق می آیند و در صفای صحنت مقیم می شوند
چه فرقی دارد برای تو اما
ناز آن مست
یا نیاز این دست
وقتی که از کبوتر ها هم نمی گذاری .
یوسف می دانست تمام درها بسته هستند اما به خاطر خدا و به امید او حتی
به سوی درها ی بسته دوید و تمام درها برایش باز شد ..
اگر تمام درها ی دنیا به رویت بسته شد به طرف درهای بسته بدو چون خدای تو و یوسف یکیست *