مردی با خود زمزمه کرد: خدایا با من حرف بزن!
یک سار شروع به خواندن کرد، اما مرد نشنید.

برای دریافت پاور پوینت حضور خدا کلیک کنید
فریاد برآورد: خدایا با من حرف بزن!
آذرخش در آسمان غرید، اما مرد گوش نکرد.

مرد به اطراف خود نگاه کرد و گفت: خدایا بگذار تو را ببینم.
ستارهای درخشید، اما مرد ندید.

مرد فریاد کشید: یک معجزه به من نشان بده!
نوزادی متولد شد، اما مرد توجهی نکرد.

پس مرد در نهایت یأس فریاد زد: خدایا بگذار بدانم که اینجا حضور داری!
در همین زمان خداوند مرد را لمس کرد.
اما مرد پروانه را با دستش پراند

و به راهش ادامه داد.

بیدلی در همه احوال خدا با او بود * او نمیدیدش و از دور خدایا میکرد
********
مردان خدا پرده پندار دریدند * یعنی همه جا غیر خدا هیچ ندیدند


حس حضور به این معنا است که انسان متوجه باشد که پیوسته در حضور خداوند است و خدا او را می بیند و شاهد و ناظر اعمال و رفتار او است . ( عالم محضر خداست...)
خداوند در قرآن به کرِِّات اشاره دارد که خدا آگاه به پیدا و پنهان جهان و کردار ماست. ما باید با “حس حضور “ درک کنیم که خدا ناظر بر اعمال ماست در چنین حالتی انسان از انجام گناه در محضر خدا شرم می کند .