گفتم : من علم دارم اما فهم علم ندارم .
*********************
رفتم خونه پدر سه شهید .
یه خرده احوالپرسی کردم و گفتم : کجا وضو بگیرم ؟
گفتش که دو سه تا پله باید بری پایین .
رفتم وضو گرفتم
دیدم پیر مرد حوله آورده
گفت : حوله
آوردم دست و
صورتت رو خشک
کنی
گفتم : حدیث داریم
اگر وضو گرفتید
و ( جای وضو ) خشک نکنید , ثوابش
سی برا بره
پدر شهید جواب داد :
حدیث نداریم که اگر یه پیر مرد با درد پا برات حوله آورد خیطش نکنی !؟
گفتم : من علم دارم , فهم دین ندارم .
دنبال کردن چطور؟
یک سری به وب من بزنید یک مسابقه الان رو خطه