چی میشد دختر کوچولوی مهربون هم گلی از نور خدا به دلهای نامهربون ما هدیه می داد
تا ما هم مثل خیلی ها با تموم وجودمون نور خدا را حس کنیم
به این آهنگ زیبا گوش دهید
چی میشد این دختر کوچولو دست نیازمند منو بی پاسخ نمیزاشت ...
ما مسلمانیم و شیعه بدنیا اومدیم
با حرفها و حدیث ها ی مذهبی بزرگ شدیم
چکیده ی تموم این همه ارزشها
شدیم همین آدمی که الان هستیم
اما کسانی هم در تاریکی محض بودند
وخدای خود را در تاریکی شناختند
خوشا بحالشون
حتما دختر کوچولو بهشون گل داد که نورانی شدند
اِمیـلی فرانسوآ
برنده ی اُسکار 1995 هنگامی که او 12 ساله بود
8سال بعد....اِمیلی مسلمان و با حجاب شد
آشناشدن او با مسائل اسلامی و گفتگو کردن با دوستان مسلمان، باعث شد که نگرشی مثبت نسبت به اسلام پیدا کند. تمام سوالات فلسفی او راجع به معاد، زندگی، اینکه برای چه به این دنیا آمدهایم، سرنوشت انسانها چه خواهد بود و اینکه هر کس سرنوشت خودش را با اعمال خودش میسازد و…. همه و همه را با خواندن قرآن دریافت. او در این زمینه میگوید: ” شروع مطالعه قرآن و مخاطبقرار دادن تمام بشریت از لحاظ روانی من را سر جایم میخکوب کرد.
محتوای قرآن حکایت از کتابهای مقدس پیشین میکرد، به گونهای که من هم آن را متوجه میشدم و هم بسیاری از شک و تردیدهایم را نسبت به مسیحیت از بین میبرد. قرآن، من را به بلوغی رساند که متوجه شدم سرنوشت من در گروی اعمالیست که مسئولیش به عهدهی خود من است. در دنیایی که نسبیگرایی بر آن حاکم است، مطالعه قرآن که اهداف معنوی و بنیادهای اخلاقی را مطرح میکند برایم بسیار جذاب بود. به عنوان شخصی که به فلسفه علاقمند بوده است، قرآن حد اعلای تمام تفکرات فلسفی است. به نحوی سازماندهی شده است که به تمام سوالات عمیق فلسفی که در طول قرنها در مورد وجود انسان مطرح شده است، و به اساسیترین آنها که “چرا ما اینجا هستیم؟” پاسخ میدهد.”
اینها باعث شد که امیلی، دیگر دست از خواندن و تفکر درباره قرآن برندارد. و بالاخره امیلی مسلمان شد و نام «مریم» را برای خود انتخاب کرد
مریم فرآنسوا در حال حاضر جوانی ۲۸ ساله است و در حال کاملکردن دکترای خود در دانشگاه آکسفورد در زمینه مطالعات مربوط به مشرق زمین است. او مدرک کارشناسیاش را با درجه ممتاز در زمینه سیاستهای خاورمیانه از دانشگاه جورج توان و مدرک کارشناسی ارشد علوم سیاسی و اجتماعیاش را از دانشگاه کمبریج دریافت کرده است.
ماشا الیلیـکینا
زیبایی ماشا برای همه آشکار است...استیل دخترآنه و بور او همه نگاه هارا جذب می کند!
این دختر روسـی می گوید از جلوه های کاذب که همان بی حجآبی و آرآیش است بدش می آید و الان خوشبخت است...
می گوید:حتی لحظه ای به ذهنم خطور هم نمیکرد که روزی به حج بروم و از بهترین و گواراترین آب، یعنی آب زمزم بنوشم.
یک روز مطلع شدم که یکی از نزدیکترین دوستانم بر اثر یک حادثه در شهری دیگر به حالت کما رفته است. من نمیدانستم که چطور میتوانم به او کمک کنم. آن روز برای اولین بار نماز خواندم و دست به دعا برداشتم و از خدای بزرگ کمک خواستم.
روز بعد همان دوستم با من تماس گرفت و گفت: «در آن حالات بیهوشی من تو را میدیدم و تو خیلی زیاد به من کمک کردی!»، من در آن لحظه بسیار گریستم؛ زیرا برای اولین بار در زندگیام بود که چیزی از خدا میخواستم.
من پنج زبان اروپایی بلد هستم و در حال حاضر در مدرسه و دانشگاه تدریس میکنم. ضمناً برخی از نتهای مجاز شرعی را نیز مینویسم
آن جلوهها، پس از مسلمان شدن، برایم بیارزش و منفور هستند.
و میگوید از اینکه عکس های بی حجابش در همه جا است ناراحت نیست... دوست دارد مردم ببینندکه در هر سطحی باشند باز هم می توانند به اسلام روی آورند و با حجاب شوند..!
امضا:ماشاالیلیکینا...باحجاب شدم تا به خدا برسم!
آلیسآ حسینووآ
مدتهاست که زنان با پوشش اسلامی (روسری) در جایجای شهر "قازان" ـ پایتخت جمهوری تاتارستان (از جمهوریهای خودمختار کشور روسیه) ـ دیده میشوند. آنها را در مغازهها، دانشگاهها، مترو و در تمام خیابانهای شهر میتوان دید.
او در سال 2004 آلبومی تولید نمود که در رده بهترین های موسیقی روسیـه جای گرفت. وی تنها در روسیـه شهرت پیدا نکرد، او را به فستـیوالهای موسـیقی مهم خارجی دعوت می نمودند.
موفقیتهای بسیاری در انتظار این ستاره روس بود، اما او ناگهان از همه آنها دست کشیده و صحنه نمایش را به کلی ترک گفت.
همه اعضای خانواده آلیسا به دین اسلام مشرف شده اند: شوهر او «اَحمد»، برادر کوچکتر او «بولات»و مادرش که در مدرسه عالی قازآن به نام "محمدیه" درس میخواند.
او میگوید: «متولد شدن دخترم در جهان بینی من تأثیر بسزایی گذاشت. در گذشته، من میخواستم هر دو نقش مادری و خوآنندگی را با هم ایفا کنم؛ اما پس از چندی متوجه شدم که چنین کاری بدلیل گرفتاریهای زیاد کار خوآنندگی امکان پذیر نیست.
پرستار گرفتن برای کودک هم اصلا در خصوصیات یک تآتآر نیست. حتی در زبان تآتآری نیز لغتی بنام "پرستار" دیده نمیشود. چون ملت تآتآر به هیچکس اعتماد ندارد تا فرزند خود را به او بسپارد.
هم اکنون وقت خود را صرف دخترم «مریم» مینمایم و به او یاد میدهم که آفریدگار خود را فراموش نکند.
آنچه برای من اهمیت دارد این است که هماینک عضو یک خانواده با ارزش و پولادین هستم و در سایه شوهرم احساس آرامش و رضایت میکنم و همانند یک زن حقیقی، به فرزند خود رسیدگی میکنم.
می گوید:«میدانی! من دیگر نمیخواهم در مقابل جمعیت قرار بگیرم. من از موسـیقی مأیوس شده ام و دیگر نمیخواهم برای جلب رضایت افراد معتاد به موسیقی، آواز بخوانم!. و همچنین نمیخواهم سعی کنم که آنها خوششان بیاید.
امضا:الیسا..با حجاب شدم تا مادر خوبی باشم!
فِلکسیا ییپ
فلکسیا سال پیش هنوز به دین اسلام وارد نشده بود که محجبه بودنش را اعلام کرد،علت محجبه شدنش این بود که گفته بود:ارزش من بیشتر از آن است که بدن خودرا به دیگران نشان دهم و حجاب احساس امنیت و شادی و محافظت را به من میدهد.
امادر5 رمضان-2014 میلادی-فلکسیا با گذاشتن عکس محجبه اش در شبکه اجتماعی اش به طور رسمی مسلمان شدن اش را اعلام کرد.این روز که روز تولد وی بود برایش یک روز تاریخی است.
این مدل زیبا درباره اسلام آوردنش گفت که دوستانش با وی مخالف بودند اما مادرش از بابت پیشرفت زندگی او خوشحال است.
فلکسیای 27 ساله گفت که با محجبه شدنش همچنان به فعالیتش در مدلــینگ ادامه خواهد داد و وی در شبکه اجتماعی خود نوشت:حجاب تاریکی نیست..بلکه نور است!
امضا:فلکسیا..با حجاب شدم چون حجاب نور است.
بشار و رویا هاولی
آقای بشار یک مسلمان استرالیایی است..24ساله است و از فوتبالیست های این کشور است..با کمک ایشون در استادیوم استرالیا برای اولین بار نماز خانه تاسیس شد او با وجود جوانی، به نام اولین بازیکن مسلمان استرالیا لیگ فوتبال استرالیاست و در سه بار متوالی جایزه های بالای ورزش را بدست آورده است.او همچنین یک سفیر بین المللی تبدیل شد و این جایزه را در حوزه فرهنگ برای ایجاد روابط خوب در جامعه بین الادیانی در استرالیا دریافت کرد اونی هم که بقلشه همسرش هاولیه..
سوزان کارلاند
سوزآن کآرلآند، در منطقه فیرمـونت اُسترالیا متولد شد.در 12 سالگی به سوی موسیقی کشیده شد ودروس مذهبی را کنار گذاشت ولی در 14 سالگی دوباره به کلیسا پیوست، کلیسایی که به گفته خود او افرادش ادعا می کردند که شبها خدا با آنها صحبت می کند او دیگر نمی توانست این چیزها را تحمل کند و برخلاف سابق هماننددیگر نوجوانان همسن وسال خود به جشنهای شبانه و مسافرتهای طولانی نمی رفت. در سن 17 سالگی تصمیم گرفت که در مورد ادیان تحقیق کند که صد البته اسلام شامل این لیست نبود. به گفته او دین اسلام طوری برایش ترسیم شده بود که نشان می داد دینی خشـونت طلب است.!!!
او دراین باره می گوید:" دین اسلام توجه مرا به خودجلب کردکه درتلویزیون برنامه های مستندی را در مورد دین اسلام می دیدم ویا مقالاتی را راجع به دین اسلام در روزنامه ها میخواندم؛ تصمیم گرفتم در این مورد نیز به تحقیق بپردازم .اسلام ما را به رحمت ومودت بین همدیگر دعوت می کرد واز همه مهمتر مسئله ای که مرا به خود جذب کرد مسئله عقل وجسدوروح است که در مسیحیت هرکدام به مانند یکی از ارکان است اما در اسلام این سه عامل از هم جدانیست.یادم می آید هنگامی که می خواستم مسلمان شوم تمام دوستان وخانواده ام را از این اتفاق با خبر ساختم علی الخصوص مادرم که بر حسب اتفاق شبی که من مسلمان شدم مادرم گوشت خوک سرخ کرده بود تا برای شام مصرف کنیم اما وقتی مادرم متوجه شدکه من دیگر مسلمان هستم ونمی توانم دستپخت او را بخورم به گریه افتاد ومرادرآغوش کشید.بعد از چند روز من محجبه شدم."
"به نظرمن در مورد مسأله حجاب کمی بزرگنمایی شده است؛ حجاب برای من مانند این است که به خدانزدیک شده ام وسمبلی برای زن مسلمان به شمارمی رود، ویک زن به این طریق اعلام می کند که او نماینده دینش است."
"متأسفانه بعد از اینکه حجاب را گذاشتم در خیابانها با تنگ نظری مواجه شدم وبعضی از دوستانم با من قطع رابطه کردند اما اینک که بعد از پنج سال از اسلام من گذشته است ومن به سن بیست وچهارسالگی رسیدم دوستان زیادی اَعم از مسلمان وغیرمسلمان دارم.شوهرم نیز مسلمان است که در استرالیا به دنیا آمده است."
"من اکنون عضو فعالی در جامعه هستم که به اسم اسلام در کلیساها ومدارس غیراسلامی به سخنرانی می پردازم کما اینکه به کمک پناهندگان نیز می پردازم.من به عنوان مسلمان نمونه سال در استرالیا انتخاب شدم ،جائزه ام را که بالغ بر2000دلار بود را به این شرط تحویل گرفتم که بتوانم آن را دراسترالیا برسازمانهای اسلامی وغیر اسلامی بشر دوستانه توزیع کنم."
" اما من هیچگاه تسلیم نشده ام وهرگز نیز از اینکه مسلمان شده ام پشیمان نیستم."
امضا:سوزآن...با حجاب شدم چون حجاب سنبل دین اسلام است