عاشق
همسرش بود ...
وقتی پیش
دوستاش با همسرش تماس می گرفت
خجالت می
کشید به همسرش بگه دوستت دارم .
قرار شون
این شد که هر موقع تماس می گرفت به جای دوستت دارم بگه :
یادت
باشه
نوبت
اعزام به سوریه شده بود . برای اخرین بار از پله ها پایین می رفت
و همسرش بهش نگاه
می کرد
مدام با
صدای بلند می گفت :
یادت
باشه...
۹۵/۰۲/۱۶
۳
۰
محمد محمدیان
اشک...