دریافت آهنگ سمت خدا
حجم: 5.55 مگابایت

حامد زمانی

 


  برای تماشای اسلاید کلیک کنید

حجم: 1.19 مگابایت
توضیحات: حتما ببنید .

من خدایی دارم، که در این نزدیکی‌ست…

 

 

نه در آن بالاها!

 

مهربان، خوب، قشنگ…


چهره‌اش نورانیست

 

گاه‌گاهی سخنی می‌گوید،


با دل کوچک من،


ساده‌تر از سخن ساده من

 

او مرا می‌فهمد‌!


او مرا می‌خواند،


او مرا می‌خواهد،


او همه درد مرا می‌داند…

 

یاد او ذکر من است، در غم و در شادی


چون به غم می‌نگرم،


آن زمان رقص‌کنان می‌خندم…

 

که خدا یار من است،


که خدا در همه جا یاد من است.

 

او خدایست که همواره مرا می‌خواهد،

 

او مرا می‌خواند


او همه درد مرا می‌داند…




روزی یه خانم فقیر میره به یه مغازه و از صاحب مغازه می خواد که مقداری جنس به عنوان نسیه بهش بده ...
 اما صاحب مغازه مخالفت می کنه و میگه جنس نسیه نمی دیم ...
خانم که همین طور اصرار می کرد یه اقایی به مغازه میاد و دلش به حال خانم می سوزه و میگه : ببخشید آقا این خانم هر چی می خواد بهش بدین من حساب می کنم ....
 صاحب مغازه میگه : لازم نیست این خانم هر چی می خواد بنویسه روی کاغذ من به اندازه وزن لیستش  بهش جنس می دم !!!!!
 خانم که خیلی خجالت زده شده بود تکه کاغذی رو از داخل کیفش بیرون آورد و روی اون چیزی نوشت و توی کفه ترازو گذاشت ....
کفه ترازو پایین رفت ....
 صاحب مغازه که دیگه چیزی نمی تونست بگه جنس رو آورد و در کفه دیگر ترازو گذاشت و اینقدر جنس آورد تا کفه ترازو بالاخره بالا آمد....
 او که از چنین چیزی به حیرت آمده بود تکه کاغذ رو برداشت که ببینه چه چیزی باعث شده که کفه ترازو این همه پایین بره ... وقتی نوشته کاغذ رو می خونه ...
نوشته شده بود ....
خدایا خودت می دونی که چقدر محتاجم به همون اندازه بهم کمک کن ....

 

****************

دانشجویی به استادش گفت:


 استاد! اگر شما خدا را به من نشان بدهید عبادتش می کنم و تا وقتی خدا را نبینم او را عبادت نمی کنم.

 

  استاد به انتهای کلاس رفت و به آن دانشجو گفت: آیا مرا می بینی؟

 

 دانشجو پاسخ داد: نه استاد! وقتی پشت من به شما باشد مسلما شما را نمی بینم.

 

 استاد کنار او رفت و نگاهی به او کرد و گفت: تا وقتی به خدا پشت کرده باشی او را نخواهی دید!

 

 

 

گاه می اندیشم...

چندان هم مهم نیست اگر هیچ از دنیا نداشته باشم

 

همین مرا بس که کوچه ای باشد و باران..

 

و  خدایی  که زلال تر از باران است.

.

آرزو  بکن گوش های خدا پر از آرزوست  و دست هایش پر از معجزه ...




 

سنگ صبور من تویی

قوت قلب من تویی

صبر و سکوت من تویی

پشت و پناه من تویی

عشق و قرار من تویی

نور امید من تویی

رمز حضور من تویی...

دوستت دارم بزرگ پروردگارم

 

 

دلم کمی خدا میخواهد ...

کمی سکوت ...

کمی آخرت ...

دلم دل بریدن میخواهد ...

کمی اشک ...

کمی بهت ...

کمی آغوش آسمانی ...

دلم یک کوچه میخواهد بی بن بست ! و یک خدا ؟!

تا کمی با هم قدم بزنیم

فقط همین ...